دختری عاشق با گیسهای بافته به رنگ شب

خدا همه امیدم تو هستی کمکم کن

دختری عاشق با گیسهای بافته به رنگ شب

خدا همه امیدم تو هستی کمکم کن

غافلگیری

میخام از چند روزه گذشته براتون بگم عزیزان

از جمعه شروع میکنم:

جمعه که خیلی خیلی خوش گذشت بسیار عالی بود،همه ش گفتیم و خندیدیم.(سرکار) تا رسیدم خونه دیدم داداش جان لباساش رو پوشیده به خودش رسیده به من گفت لباسات رو عوض کن بریم بیرون!گفتم چه خبره میخای دوست دخترت رو نشونم بدی؟گفت نه بابا میخام با هم بریم تا برات کادوی روز زن بگیرم.منم شدم اینجوری  چون جمعه بود همه جا بسته بودن مغازه ها فقط یه مغازه شال و روسری باز بود که از همونجا یه روسری پیرگاردین خریدم و بعدش رفتیم با هم کافی شاب و برگشتیم خونه جاتون خالی خوش گذشت.

اما جونم براتون بگه از شنبه:  


رییس جان قرار بود بره ماموریت خارج از شهر و کلا شنبه نیاد شرکت،همه مون اینو میدونستیم حول و حوش ساعت12بود که یکی از همکارا(آقای ... مدیر اداری) تخمه آورد حدود یه کیلو گفت رییس که نیست بیایید جمع شیم غذاخوری و ....... همه بچه های مالی و اداری جمع شدیم ،بساطمون هم براه بود به همراه تخمه!میگفتیم و بلند بلند میخندیدیم.جاتون  خالی

یهو دیدیم یکی بلند گفت به به خسته نباشین! 

 وااااااااااااااااااااای انگار یه بشکه آب سرد خالی کردن رو سرمون 

رییس بودددددددددددددددددد!!!!!!!!!!!!!!!!!

همه خشکمون زد همه !هیچ کی جرات نداشت حرف بزنه آروم گفتم ماموریت چی شد؟گفت مسئولش اونجا نبود منم نگفتم بهتون خاستم غافلگیرتون کنم!  


همینو گفت،بعد گفت برید به کارتون برسین از خجالت آب شدم خیلی لحظه بدی بود خدا نصیب هیچکسی نکنه! (دیگه تا وقتی برگردم یه کلمه هم باهام حرف نزد فقط یه بار رفتم گفتم فردا شما نمیرین ارومیه من جلسه دارم گفت میرم صب بهت زنگ میزنم آماده باش بریم)


واز یکشنیه که دیروز باشه:


با همدیگه رفتیم تو راه خجالت میکشیدم باهاش حرف بزنم گفت من انتظار دارم که شما وقتی من نیستم به جای من به همه رسیدگی کنین نه اینکه ........

نمیتونستم حرف بزنم لال شده بودم

تا برسیم حرف نزدم سرم و انداختم پایین ،پیاده شدم و رفتم جلسه،

چند بار بهم زنگ زد من ج ندادم گفتم اگه بگه میگم خوو جلسه بودم...بعد اینکه جلسه تموم شد بهش زنگ نزدم با برو بچ نشستیم حرفیدیم بعد رفتک اداره ای که رییس اونجا بود منم اون رو غافلگیر کردم.رفتم گفتم سلام ،خسته نباشین نشستم همونجا.

پا شد اومد گفت یه لحظه بیا بیرون ،رفتم گفت خوبی؟نگو بیچاره عذاب وجدان گرفته که باعث شده من ناراحت شم گفتم خوبم ممنون گفت نبینم ناراحت شی،دستشو کرد در جیب مبارک یه دسته از پولاش رو داد حتی نشمرد گفت بیا برو برا خودت خرید کن تا حالت خوب شه منم گفتم باشه . رفتم خرید کردم باز زنگ زد گفت پول ها رو هر وقت تموم کردی زنگ بزن تا برات پول بیارم ،تشکر کردم داشتم شاخ در می آوردم که این چرا همچین میکنه؟ منم کمی خرید کردم بقیه پولا ئو هم پس اندار کردم از اداره که تموم شد رفتیم نهار گفت باز که خوب نشدی تو همنان حالت گرفته س ،گفت من سر صبحی حالتو گرفتم حالا بقیه روز هرچی تو بگی نهار کجا بریم؟منم نا مردی نکردم و گرونترین رستوران رو گفتم،رفتم اونجا نهار خیلی چسبید خداییش مرده پیانو رو فوق العاده مینوازه.کیف کردم.

بعد گفت من کمی خرید دارم بریم پوشینه(نمایندگی چرم مشهد)گفتم باشه رفتیم برا خودش کفش خرید و کمربند و کیف.گفت تو هم هرچی میخای بردار گفتم نه نمیخاد گفت بردار بابا . یه جفت کفش برداشتم خداییش هیچ وقت دلم نمی اومد از جیب خودم این همه پول بالاش بدم ولی چون از جیب ریی بود خریدم.دیگه داشتم کیف میکردم.خریدارو کردیم و برگشتیم.

امروز هم یه کارت هدیه 100 تونی بهم داد به عنوان کادوی روز زن (البته برا همه بود همه کارمندان50 تومنی ولی مدیران100 تومنی،چون چند روزی نبود دیر کرده کادوها)

و اماااااا

-خدا جونم ازت ممنونم که بهم استعداد دادی تا بتونم کار کنم و تو کارم موفق شم   شکرت


-خدا جونم ازت ممنونم که همچین کارفرمایی بهم دادی که خیلی جوونمرد و لوتی هست و حاضر نیست تک تک پرسنلش حتی یه ثانیه ناراحت شن با وجود کائ بدی که کردن!)     شکرت


-خدا جونم ازت ممنونم که بهم خونواده ای دادی که همشون مهربونن و بهم حق انتخاب میدن و تو خونمون دموکراسی حاکم هست نه دیکتاتوری          شکرت


-خدا جونم ازت ممنونم که بهم قد بلند،اندام متناسب،چهره ای معمولی دادی که اعتماد به نفس خوبی داشته باشم در برخورد با همه.      شکرت


-خدا جونم ازت ممنونم که بهم دلی مهربون دادی که براحتی می تونم همه رو ببخشم و سنگدل نیستم.      شکرت


-خدا جون ازت ممنونم که بهم غروری ندادی که باعث شه زیر دست هام احساس بدی نسبت به من داشته باشن برعکس همه دوستم داشته باشن و بیان مشکلاتشون رو بهم بگن و ازم بخان که با رییس راجب وام یا هرچیز دیگه صحبت کنم.            شکرت

و.....

خدا ازت ممنونم به خاط همه چیزایی که بهم دادی ممنووووووووون خدا جون دوست دارم

چاکرتم خدا جون          شکرت


ببخشید بچه ها این آپ خیلی طولانی شد.


بعدا نوشت:

-خدا جون ازت ممنونم که بهم دوستای خیلی خیلی مهربونی مثل فیروزه و نازی دادی.اگه این دو تا نباشن من از غصه دق میکنم.                 شکرت




نظرات 22 + ارسال نظر
فیروزه 1390/03/09 ساعت 12:26

اوووووووووووووووووول


نهار نوش جااااان

علی 1390/03/09 ساعت 12:32 http://www.atkh.blogsky.com

سلام شاد میشم به منم سر بزنی


شاد شدیم که به ما سر زدید.

فیروزه 1390/03/09 ساعت 13:06

بخونم بیام

بفرمایید

فیروزه 1390/03/09 ساعت 13:13

خوببببببببببببببببببب سپیده جون تو که اینقدر دست به خیری با رئیست صحبت کن به منم یه وام بده میشهههههههههههههه؟

حتما عزیز دل شما از ما جان بخاهید.

فیروزه 1390/03/09 ساعت 13:16

سپیده جان ما هم از خدا ممنونیم به خاطر دوستان
گلی مثل شمااااااااااااااااااااا

وای اینو چرا ننوشتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فیروزه 1390/03/09 ساعت 13:38

تو و نازنینننننننننننننننننننننننن دوستون دارم عزیزم
مرده شور ببره این بلاگ اسکای رو که یه ماچ نداره اهههههههه


از این پس این شکلک نماد ماچ می باشد

۷ ما سه تا با یه عالمه آرزوهای خوب واسه هممون

قربوووووووووووونت برم من فیروزه
انشالله به زودی مشکلات حل میشن

[ بدون نام ] 1390/03/09 ساعت 13:40

سپیده عاشختم دخترررررررررررررررررررر یه عالمههههههههههههههه

قربون فیرووووووووووووزه خانم
من 7 آسمون عاشقتم

فیروزه 1390/03/09 ساعت 13:41

امیدوارم این خدایا شکرات 10000000 برابر بشه خوشگلم

قرباااااااااااااااااااااانت

میدونی دیوونتم ....غاشقتم ......عشق منی

دوستت دارم من هوار تــــــــــــــــــــا

عزیز دلمی هزار تا مــــــــــــــــــــــــاچ

تو شیشه عمر منی نازززززززززززززززززی بد جور وابستت شدیم من و فیروزه امیدوارم امتحانا خیلی خوب پیش بره

سحر 1390/03/10 ساعت 14:09

سپیده پس تو این روزا حسابی حال کردی دیگه...!
خدا بده رئیس خوووووووووووووب!
ولی سپیییییده این رئیستون یکم مکشوک نیس!
فک کنم خاطرخواهی چیزی شده باشه هااااا!
خوشحالم که خوشحالیییییییی عزییییزم


نه بابا بیچاره پیر مرد!
نه عزیزم طبیعی هستش خب باید قدر کارمندی مثل من رو بدونه و نذاره یه ثانیه ناراحت شم چون میدونه اخلاقم سگی هست و یهو دیدی گفتم من استعفا میدم بنده خدا پیشگیری میکنه
(اعتماد به نفس رو حال کردی؟)

خدایا ازت ممنونم که سپیده جونم خوشحاله

ازت ممنونم که دلش خوش بوده

دوستت دارم عزیزم مواظب خودت باش

من دورا دور حواسم به شما دو تا آتیش پاره ها هست

عاشقتم عزیزن

ای قربونت برم من که حواست جمعه
به لطف دعا ها و آرزوهای قشنگه توست که خدا با من مهربوووووووونه
فداااااااااااااااااااااای تووووو

فیروزه 1390/03/11 ساعت 08:29 http://Shotod.blogfa.com

۱۳


ای قربونت که همیشه تو کمین شماره هایی هستی که دوسشون داری

فیروزه 1390/03/11 ساعت 10:44 http://Shotod.blogfa.com

سپیده یه چیزی شده حالم خیلی بده

ای فدای تو
اعنت به کسی که برات مشکل درست میکنه

رها 1390/03/11 ساعت 10:55 http://ashke-anaar.blogfa.com

سیلوووووم
من دیر آمدم
اما طوری نی
میگم این آق رئیسه زن داره؟
کاش ما هم اندام متناسب داشتیم نه اینجوری گرد و قلمبهاما خو همینکه صورتم خشنگه خوبه
کاش ما هم از این دوست خوبا داشتیم

بلی زن دارد.3دختر و یک پسر دارد. و یک نوه 5 ساله!
عزیز دل شما نیز از این با وفایان دارید.

فیروزه 1390/03/11 ساعت 15:39 http://shotod.blogfa.com

فیروزه 1390/03/11 ساعت 15:40 http://shotod.blogfa.com

۱۷ مائیم و تمام دوستان ما در وبلاگستان

ای قربان شما و همه دوستان

فیروزه 1390/03/12 ساعت 08:36 http://Shotod.blogfa.com

فیروزه 1390/03/12 ساعت 11:32 http://shotod.blogfa.com

بخواب
بخواب
بخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااب

واااااااااااای نگو خابم مباد

فیروزه 1390/03/12 ساعت 11:33 http://shotod.blogfa.com

این چه بامزه ست
آها راستی میخواستم بگم بیستتتتتتتتتتت

firoozeh 1390/03/13 ساعت 13:05

sepiiiiid up nemikoniiiii?

چشم

firoozeh 1390/03/13 ساعت 13:10

rastiiiii badan neveshteto az alan didam
motoshakerim ke esme ma ra dar weblogetan bordid

شما در قلب ما جای دارید در وبلاگ ما جا دارید.در وجود ما جای دارید عزیز دل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد