دختری عاشق با گیسهای بافته به رنگ شب

خدا همه امیدم تو هستی کمکم کن

دختری عاشق با گیسهای بافته به رنگ شب

خدا همه امیدم تو هستی کمکم کن

آقا داماد رو هم دیدیم.

جونم براتون بگه به قول خواهرش آقا داماد تشریف آوردن با یک دسته گل بسیار زیبا که من حدود چند دقیقه محوش شدم  خداییش خیلی قشنگ بود معلوم شد که آقا با سلیقه هست،اما از بده روزگار تا دیدیمش فک کردم خود مجید هست که اومده و نشسته اونجا!آخه آدم با این همه شباهت؟؟؟؟؟؟

چشاش عین چشای مجید بود!تا دیدیم دیوونه شدم میخاستم از خودم چیزی بگم که بره و پشت سرش رو هم نگاه نکنه!نامرد هر چی گفتم گفت باشه مشکلی نیس!گفتم من میخام برم دوره حسابرسی 2 ماه میرم یه شهر دیگه ها!!!!!!! گفت چه اشکالی داره برو! گفتم شاید بیشتر باشه هااااااااا مثلا 6ماه!گفت مشکلی نیس! گفتم من اگه حسابرس شم هر روز یه شهرم ها ! گفت خب برو مگه چیه؟؟؟؟؟؟؟گفتم شاید یاد نگرفتم 1 سال موندم هاااااا گفت نه دیگه یه سال زیاده گفتم آهااااااااا پس مخالفین!خوبه گفت نه من مخالف نیستم گفتم خب با یه سال مخالفی!آروم گفت بلی

گفتم پس به تفاهم نرسیدیم بهت زده نگام میکرد فک کنم تو دلش گفت این دختره یه مرضی داره 

منم که عجله داشتم بیشتر نگاش نکنم و نبینمش زود پا شدم و رفتم.باور کنین هر ثانیه که باهاش حرف زدم احساس کردم مجید پیشمه خودم رو با زور کنترل میکردم می ترسیدم بهش بگم مجید.هل هلکی فرار کردم . خواهراش و مادرش هم گیر داده بودن که خب مبارکه!به مامانم یه نگاهی کردم که این جا چه خبره بیچاره مامان فهمید من ناراضی ام از نوع شدید .نذاشت ادامه بدن و گفت اگه سپیده موافق باشه بهتون خبر میدم. یه خواهر پر رو داشت گفت پس تا ساعت 11 صبح فردا مهلت دارین من سر ساعت11 زنگ میزنم.تو دلم گفتم کاش دستت بشکنه و نتونی زنگ بزنی.مامان گفت حالا چه عجله ای هست ؟؟ گفتن آقا داماد داره تشریف می بره حج با پدر و مادرش اگه انشالله جور شه میخاد با خانمش (این تکه رو نگا کردن به من) برن !!!!

من با حاج خانم شدن یک قدم فاصله داشتم!

مامی هم گفت به سلامتی ،خدا قسمت شمام کنه.و سکوت پا برجا شد.تا اینکه خواهر بزرگه گفت دیگه ما رفع زحمت کنیم.تو دلم گفتم چه عجب! و رفع زحمت کردن

آنچنان عصبی شده بودم که خودم رو تو اتاقم حبس کردم.و از ساعت 8 خوابیدم.کسی هم به علت آگاهی از اخلاق سگی ما جرات نکرد سوالی از من بکنه!حالا ببینم این ساعت 11 راضی می شن با نه گفتن ما یا نهضت ادامه دارد؟

دعا میکنم تموم شه این قضیه

ولی خداییش پسره خیلی خر بود!!!!!!!احمق هر چی گفتم گفت باشه ..........



نظرات 46 + ارسال نظر
فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:18 http://Shotod.blogfa.com

الان اگه رضا بود میگفت مردم عاشق اینن که هر هر چی میگن شوهرشون یا دوست پسرشون بگه باشه اونوقت تو ناراضیییییییییییییییییییی ؟

همه اینو میگن مامان هم میگه شانس آوردی ،ماما خیلی خوشش اومده ولی چه کنیم دل است دیگر حرف عقل را گوش نمیدهد.

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:20 http://Shotod.blogfa.com

خوب سلیقه ش خوبه که سراغ تو اومده دیگه پس میخواستی سراغ من بیاد سپیده جون ؟
یه چیزی میگیااااااااااااااااااااااااااا


فک کنم فقط تو انتخاب گل خوش سلیقه هس نه تو انتخاب دختر!

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:22 http://Shotod.blogfa.com

اگه این احی گذاشت من با دل خوش خیر سرم اینجا یه چند تا کامنت ثبت کنم

ای احی بگم چی بشی آخه آهان پیدا کردم خدا لعنتتت کنه!
آخه چی می خای از جون مااااااااااا

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:23 http://Shotod.blogfa.com

آها میخواستم بگم حالا اگه عروسشون نخواد بره حج چی؟
بعدشم به همین سرعت میخواستن بله رو بگیرن و عقد کنن و ببرنت حج ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همین میخاستن من رو ببرن حج بعد یه چادر سرم کنن بکن تو حاج خانومی و.........
نه دیگه ماه رمضون نوبت حج اونها بود تا اون موقع میخاستن این همه کارو انجام بدن

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:24 http://Shotod.blogfa.com

سپیدههههههههههههه مگه میشه این همه شبیه باشن آخه ؟
مطمئنی شبیه بودن یا تو همه رو شکل مجید میبینی عزیز دلم ؟

نمیدونم شاید من همه رو مجید می بینم!!!!!!!!
ولی نه خواهرم هم با من موافق بود که شبیه مجید هست چشاش،

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:25 http://Shotod.blogfa.com

البته منم بودم نه میگفتم چون به اینجور خواستگاریا و ازدواج ها اعتقادی نداری بعدم میگن یه صیغه محرمیت بخونیم که همدیگه رو بهتر بشناشن اییییییییییییییییییی


نه نمیخاستن صیغه محرمیت جاری کنن!
میخاستن صیغه عقد جاری کنن!

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:26 http://Shotod.blogfa.com

اینم ۷ با آرزوی خوشبختی برای شما خواهر گرامی و همه خواهران دم بختتتتتتتتتتتتتتتت

مرسی
امیدوارم یه روز بیای و جریان خواستگاری اومدن رضا با خونوادش رو برامون تعریف کنی

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:31 http://Shotod.blogfa.com

وایییییییییییی سپید نمیدونم چرا اینقدر بدنم خسته ست اصلا انگار بی حالم نمیدونم چم شده دیروزم اینجوری بودم

آخی جاااااااااااان
خسته ای عزیزم فردا که استراحت کنی خوب میشی

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:32 http://Shotod.blogfa.com

با خانوادششششششششششششششششششش عمرا سپیده جون البته خودش که میگه میشه ولی من میگم عمرااااااااااااااااااااااااااااااا

می شه عزیزم خواهرش میاد به پات می افته

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:35 http://Shotod.blogfa.com

فکر کردی با ۷ تموم شد رفتی دنبال کارت سپیده :دی :دی : دی

آره رفتم صبحونه

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:35 http://Shotod.blogfa.com

ولی ما همچنان سنگر را حفظ کرده ایم و با چشمان اندکی خمار کامنت پراکنی میکنیم

ای قربون کامنت هات و خودت عزیززززززززززززززم

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:37 http://Shotod.blogfa.com

ببین این چه ملیح چشمک میزنه اسمشو میزارم ملیحه خانوم

ای فدای تو با اسم گذاشتنت

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:37 http://Shotod.blogfa.com

من الان این شکلیم

چراا اخمووووووووووووووو؟
امان از دست احی

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:38 http://Shotod.blogfa.com

و اگه رضا نیاد دنبالم اینجوری میشم

وای انشالله که میاد و تو اینجوری میشی

فیروزه 1390/03/05 ساعت 09:39 http://Shotod.blogfa.com

بسه دیگه من برم به کارم برسم بایییییییییییییییییییی

موفق باشی
خسته هم نباشی

رها 1390/03/05 ساعت 10:02 http://ashke-anaar.blogfa.com

ایووو
خو چرا اینجور کردیگفتم میام میریم میرقصیماااااااااااااااااااا

ان شالله میریم عروسی فیروزه و آقا رضااااااااااااااااا
غصه نخور میریم عروسی شون و میترکونیم

من فککر میکنم که الان نباید هیچ تصمیمی بگیری چون اصلا شرایط فکریت خوب نیست


حتما عزیزم
موافقم

پس بهتره همچنان صبر کنی تا آروم بشی

جواب اون آقا مجید رو هم نده میخواستی بگی خرداد هم اومد

آقای خوش قول

امان از دست مجید که هر چی میکشم از دست اونه!!!!!

سپیده جونم بذار یک کم زمان بگذره تا همه چی به حالت

طبیعی برگرده ازدواج خیلی مهمه نباید اینجوری احساسی

و عجله ای تصمیم بگیری عزیزم

من میدونم که سپیده جونم خیلی خیلی خوشبخت و خوشحال میشه
پس حالا به ازدواج فکر نکن تا بتونی به هم احساسای بد غلبه کنی اون موقع فکر کن

حتما من همیشه از ازدواج می ترسم مخصوصا با این اخلاقم

morteza 1390/03/05 ساعت 13:08

من فککر میکنم که الان نباید هیچ تصمیمی بگیری چون اصلا شرایط فکریت خوب نیست
http://bittercoffee61.blogfa.com
......................................................

با اینکه دختر نرمالی نیست ! اما حرفش منطقیه ! هیچ وقت دو تا آدم شبیه به هم نیستن ! تو با عینک مجید به طرف نگاه کنی ملومه اگه یه آخوند یا دی کاپریو بیاد جلوت بشینه بازم به مجید شباهتشون میدی ! اما اگه یه کم بی طرفانه نگاه کنی میتونی ببینی که هیچ شباهتی به هم ندارن ! حالا من که مجید و نمیشناسم و نمیرم پست های قبلیتو بخونم تا بشناسم ! اما خب اگه واقعا احساس میکنی این ادم فقط اون و خاطراتش رو برات تداعی میکنه همون بهتر که جواب رد بدی ! راستی 11 امروز جواب میدی یا فردا ؟

شاید فعلا هر کلمه ای که می شنوم میگ مجید هم اینو میگفت هر پسری می بینم فک میکنم اونه!
11 امروز بود ج هم دادیم ولی گفته اند که دست بردار نیستیم!

بهدشم کی بت اجازه داد بدون مشورت با من خواستگار قبول کنی
هـــــــــــــــــــــان؟؟؟؟

خب تو غیبت کردی دیروز گفتم که نبودی بیایی بهم اجازه بدی
ببخشید

چشم دلم روشن امروز خواستگار قبول میکنی لابد فردا هم

میخوای سیگار بکشی

پس فردا هم پاتو پیش من دراز کنی بله دیگه همینه


یعنی سیگار نکشم؟؟؟؟؟
چشم دیگه نمیکشم.

morteza 1390/03/05 ساعت 13:11 http://hoqooqi.blogsky.com

ناناسی بسه دیگه !!

میشه این همه تز ندی وسط حررفای من ؟

اهه خوب تو حرفتو بزن با نازی چیکار داری؟؟؟؟؟؟

دوستت دارم عزیزم مواظب خودت باش

من هم میرم که به درس و مشق برسم ببینم چی میشه

فردا هم اگه تونستی بمون خونه اینقدر نرو سرکار

فردا یه کم به خودت توجه من عزیزم

مرسی عزیزم موفق باشی امیدوارم همش پاس شه
سعی میکنم

morteza 1390/03/05 ساعت 13:14 http://hoqooqi.blogsky.com



نخیرم ! میخواد خواسگارو رد کنه که بیاد ور دل ما بمونه !

تازشم من خودم معتادش میکنم !

من خودم سیگاری ام

morteza 1390/03/05 ساعت 13:16 http://hoqooqi.blogsky.com

به خودت توجه کن ؟!

بلی بلی به خودمان توجه خواهیم کرد به دستور نازی جااااااااااااااااان

firoozeh 1390/03/05 ساعت 15:24

17

ای فدای تووووووووووووووو

موری 1390/03/05 ساعت 17:28

ینی من الان بزنم ۱۸ ؟



درضمن !!!!
........................................

نه سپیده ! امروز امتحان تربیت بدنی 2 داشتم و به قول دوستان بی تربیت بدنی کردیم و کمر ممرم به .... رفته !

گذاشتم از شمبه شورو کنم !

در ضمن سیگار که حال نمیده بیا بهت یاد بدم چه جوری صنعتی بکسی !

اگه خیلی پایه باشی و برای من هم حساب کنی برات کوکائین میارم بزنیم بالا !

راستی میدونستی من همین اردیبهشت یه تحقیق دادم بیرون به اسم قانون جدید مبارزه با مواد مخدر ؟!

خودا به داد این مملکت برسه که نظریه پردازای اعتیادش منم !
تازه کار تحقیقیم جزو بهترینا شد !

همین سیگار و هم تفننی میکشم بسمه
صنعتی پیش کش خودتون
کوکایین دوست ندارم باز شیشه باشه یه چیزی!
بابا ای محقق!!!!!!!!!!!!!
ای بادی بیلدینگ

موری 1390/03/05 ساعت 17:29

پاسخ:
مرسی عزیزم موفق باشی امیدوارم همش پاس شه
سعی میکنم
................................

اینو با تو نبودم که با خود ناناسیه بودما !

پس تو هم که داری برا نازی جونم دعا میکنی منم دعا میکنم تو هم همه رو پاس کنی با نمرات عالی

مها 1390/03/06 ساعت 14:07 http://moha.blogsky.com

سلام عزیزززززززززززززم

ببین چه خبره....

خوبی؟

به این قسمت توجه نکنید!روزت مبارک عزیزممممممممم

بازم میام زود به زود!

سپیده جون سعی کن مجید و فراموش کن و الا هر کسیو ببینی خواه نا خواه یه شباهتی میابی و رد میکنی...

خوشبخت بشییییییییییییییی

به به ببین کی اومده.....
خوش اومدی
سعی میکنم فراموشش کنم
مرسی عزیزززززززززم

موری 1390/03/06 ساعت 18:11



از فردا میخونم درسارو !‌

گیر نده !

بوووووووووووووووووووس !!

دیروز حال نداشتم ! الان مهمون داشتیم توپ توپم !

خب خدا رو شکر که حالت خوبه
حالا که توپی برو توپ توپ درستو بخون

فیروزه 1390/03/07 ساعت 08:59 http://Shotod.blogfa.com

sepideh khabaresh doroogh boode yani be khoda in doostaye man ravaniyan koli gerye kardam ama khoda ro shokr ke alaki boode

migan injoori ham ye model khoshhal shodi ke fahmidi alakiye

merci azizam ke inhame mehrabooniiiiiiiiiiiiiiiii dooset daram

خدا رو شکر عزیزم خیلی خوشحال شدم
عجب آدمایی هستن دوستات

موری 1390/03/07 ساعت 12:20



افتزاحه !‌
من دیجه درس نمیخونم ! میخوام مرشوط بشم !!‌اصلا میرم انصراف میدم !!

چرا چی افتزاحه؟؟؟؟؟

موری 1390/03/07 ساعت 12:27

دلم برات تنگ میشه سپیده !

چرا تنگ می شه چی شده مگه؟

موری 1390/03/07 ساعت 12:53

دلم چی سپیده ؟

برو درسو بخون الان وقت مسخره بازی نیست

موری 1390/03/07 ساعت 13:08

واسه تو دلم میکتنگه خو

برو درستو بخووووووووووووون

midoonesti ke kheyli asheghkhataaaaaaaaaaaaam

ای قربونت برم من

aziziiiiiiiiiiiiiii

jigmaliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii


چیگرتو خام خام بخورم

machhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhh

kisssssssssssssssssssssssssssssssssssss

boose khafane artistiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

بوووووووووووووووووس

azizaaaaaaaaaaaaami az sobh ke hang boodam
az zohram ke neshestam bekoob dars khoondam

mohemtarin ketabam bade ye hafte nesf shod

khoda komakam kone asabam ham arrom bashe nesfe digasham bekhoonam

baghiye darsa bashe shabe emtehan

موفق باشی انشالله تمومش میکنی

سحر 1390/03/08 ساعت 12:35

ای بابا خوب جواب بده دیگه....
خیلی وقته شیرینی نخوردماااا

من به یه بهونه دیگه بهت شیرینی میدم عزیزم

فیروزه 1390/03/09 ساعت 08:34 http://Shotod.blogfa.com

جووووووووووووون

فیروزه 1390/03/09 ساعت 09:52 http://Shotod.blogfa.com

جیگرتو سر صبح جون جون راه نندازااااااااااااااااااا


جوووووووووووووووووووووون

تبسم 1390/03/09 ساعت 10:36 http://tabi2011.blogfa.com

خب منم ازین مرتیکه ها دارم...واسه همینم هست الان اومدم نشستم سایت...در عوض واسه حسابرسی میری یه شهر دیگه و کلی حال میکنی!!!!اونم یک سال

نه دیگه دختر
یه سال میرم تا دوره حسابرسی رو به صورت حرفه ای آموزش ببینم!

تبسم 1390/03/09 ساعت 10:52

خیلی حرفه ی خوبیه...
کلیم میتونی واسه خودت کویت بشی...به شرط اینکه کلی بتازونی...

عاشقشم
فعلا هدفی که تو زندگیم دارم همینه که حسابرس شم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد