همه دوستام که میدونن چرا من تصمیم گرفتم یه زندگی جدیدی رو شروع کنم ولی اگه تازه واردی اومد خلاصه وار بهش میگم من قبلا عاشق بودم عاشق مردی که اسمش مجید بود،اینکه میگم عاشق بودم با قطعیت نیست چون هنوز هم دوسش دارم،ما هر دومون عاشق هم هستیم ولی چون خونواده مجید راضی نیستن برای ادامه دادن این رابطه یه قراری با مجید گذاشتیم که تا 1فروردین سال 90 مهلت داره تا خونوادش رو راضی کنه و سال جدید حق نداره اسم منو بیاره و ما باید از هم جدا شیم و همدیگرو فراموش کنیم،28 فروردین صبح زود من بهش اس دادم و نوشتم طبق قرارمون همه چی تموم شد و ما دیگه رابطه ای نداریم دلم نمیخاست روز عید بهت این رو بگم پس از الان بای سال نو میارک.
دیگه از هم خبری نداشتیم تا لحظه سال تحویل مجید اس ام اس تبریک سال نو فرستاد و من جواب ندادم. ما تا 16 فروردین هیچ ازتباطی با هم نداشتیم تا اینکه من حرصی شدم و نتونستم بر احساساتم غلبه کنم به فیروزه جون گفتم و به این نتیجه رسیدیم که یه اس ام اس براش بفرستم:
- ارزش من همین بود؟
-خودت گفتی بای
-خیلی پر رویی
-آره من بی ... و نتونستم همش تقصیر منه
- خوبه حالا میدونی
زنگ زد برنداشتم
اس داد خوابی یا خودت جواب نمیدی جواب ندادم دوباره زنگ زد برداشتم سلام و احوالپرسی کردیم گفت من حالم بد بود ولی شرمنده بودم ازت خجالت میکشیدم روم نمیشد بهت زنگ بزنم مریض شدم و.......گفت که با خونوادش حرف زده ولی اونها قبول نکردن بازُولی هنوز تسلیم نشده و میخاد باز باهاشون حرف بزنه و من هم گفتم من دیگه نمیتونم ادامه بدم خودت برو باهاشون حرف بزن و به من دیگه زنگ نزن دارم به این شرایط عادت میکنم.از اون موقع هرزگاهی باهم حرف زدیم که همش مثل اون شب بوده..... دیشب هم همین حرفها تکرار شد 2 بار یکبار ساعت 1شب،یکبار 6صبح در نتیجه اصلا نتونستم بخابم نتیجه حرفهای ما این بود که مجبد میگفت 2 خرداد دوباره با مامانش حرف میزنه تا اون موقع صبر کنم ولی من قبول نکردم چون اصلا حوصله ندارم باز همه این اتفاق ها دوباره تکرار شه،نهههههههه نمیتونم تحمل کنم
salam azize delam
chi begam hamon harfaie o ke alan be reza zadam be to ham mizanam.
Khoda bozorge hamishe havasesh behet hast azizam omidvaram zode zod zendegit ro ghaltak biofte
ممنون
rasti man aval.
تو که همیشه اولی عزیزم
سلام سپیده جون
من میگم هر کسی یکبار زندگی میکنه و حق داره خودش برای زندگیش تصمیم بگیرن
پدر و مادر فقط باید فرزندشونو راهنمایی کنن نباید به جاش تصمیم بگیرن
زندگی من حاصل تصمیم اشتباه بقیه ست
این آقا مجید هم اگر واقعا عاشقت باشه حاضرنیست به خاطر
هیچی ازت جدا بشه
پس زندگیتو بکن عزیزم برای یکی بمیر که برات تب کنه البته من میگم الان باید برعکس باشه
ممنون از حرفات عزیزم مرسی
من میگم سپیده ارزش خودتو بدون گلم نذار با این امروز و فردا کردنها همه روز و شبهات با فکرو خیال و استرس بگذره
دوست خوبم زندگی خیلی کوتاهتر از اینه که بخوای خودتو اینجوری اسیر یکی کنی
آره موافقم باور کن خیلی رو تاثیر گذاشته خیلی دارم دیوونه می شم همیشه عصبی ام صورتم بخاطر استرس زیاد جوش زده .........
سلام
خوشحال میشم به وبلاگ منم سری بزنین
اگه مایل به تبادل لینک بودین هم لطفا اطلاع بدین ممنونم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
خانوم جیگر صورتتونو چه به جوش چه بی جوش
شما همیشه جذابید چون دلت مهربونه گلم
اومدم دعوات کنم که بری خونه هی نمونی اضافه کار
ها ها مرسی عزیزم خیلی ماهی ناناسی
(بووووووووووووووووووووووس)
خب دیگه شانس باهات یار بود که نمونده بودی رفته بودی و الا حسابی ازت خواهش میکردم که بری خونه استراحت کنی
مرسی برای اون تهدید باحالت توو بن بست
فکر کنم یارو دیگه پیداش نشه از ترس
خاهش میکنم
جرات داره بیاد میرم سراغش
7 ما بودیم با کلی آرزوهای خوب برای شما
قربونت برم من
دوستم چطوره ؟
خوبه هنوز نفس میکشه خودت بهتری؟
به جاش من همیشه از نقاشی و کاردستی بدم میومد ولی این رنگ رو دوست دارم واسه همین این قالب رو گذاشتم دوست جونی
اس ام اس برات نمیاد جواب خصوصی تو اس کردم برات