۱) اگر وبلاگتان آدم بود چه جنسیتی داشت؟ دختر یا پسر؟ (این موضوع ربطی به جنسیت صاحب وبلاگ ندارد.)
دختر
2) وبلاگتان کدام یک از این دو نفر است؟ خودتان یا فرزندتان؟!
خودم
3) بدون توجه به مدت زمانی که از عمر وبلاگتان می گذرد، وبلاگتان را در کدام مقطع از زندگی می بینید؟ کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی یا پیری؟
جوانی
4) چهره ی وبلاگتان را بعنوان یک آدم تصور و توصیف کنید. از رنگ چشمها و قد و رنگ پوستش گرفته تا لباسهایش! (این مورد نیز هیچ ارتباطی با چهره و مشخصات صاحب وبلاگ ندارد.)
یه دختره معصوم،پاک با چشای روشن،دختری که وقتی تگاش میکنی معصومیت از چشاش میباره،یه دل بزرگ داره که به حرفهام گوش میده وقتی ناراحتم باهام گریه میکنه وقتی میخندم میخنده دلم میگیره دلش میگیریه دلتنگ میشم دلتنگ میشه آخر مرامه و مثل خودم هر روز یه مدل موهاش رو میبنده
5) به ترتیب بگویید مغز، قلب، دهان، پا، چشم و گوش وبلاگتان کدام قسمت های آن هستند؟
مغز : قلب من
قلب : احساسات من
دهان : شکلک ها و عکس های وبلاگم
پا : پیوند هام که بهم قدرت میدن بایستم مبارزه کنم قدم بردارم
چشم : نظرات دوستام
گوش : قسمت آرشیو وبلاگ بعضی وقتا برمیگردم به آرشیو وبلاگ و میخونم هر چی اتفاق افتاده بوده برام میگم سپید تو همین آدم بودی الان شدی این.........
6) فرض کنید وبلاگتان می تواند ازدواج کند! آنگاه با کدام وبلاگ ازدواج می کرد؟! (لطفاً از این قسمت سوءِ برداشت نشود.)
هر وقت یه مرد مهربون پیدا میکردم که هیچ وقت پیدا نمیشه پس هیچ وقت نمیزارم خودش رو اسیر یه مرد شه.
من اوووووووووووووووووووووووووووووول
فدااااااااااااات
هوی دختره چشم سفیدچرا اسم منو ننوشتی؟
جواب بده جواب بده....
ملت بیکارن میشینن هی وبلاگ مینویسن
میدم دزد دریاییم بخورتت من اثر تو رو دزدیدم؟؟؟؟؟؟هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟
تازه ازت پسش گرفتم ای جانی
خب اونو من کشیدم
ولی اسیر شدنه اون دست تو نیست سپید خودت اینو بهتر میدونی عسیسم
مری که جواب دادی
سلام..سوالاتت جالب بودنا...
منم برای خودم جواب دادم
من چ طور میتونم باسرپرست این وبلاگ درارتباط باشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟